هلیا جان هلیا جان ، تا این لحظه: 11 سال و 1 روز سن داره

شاهزاده خانم کوچک

بچه داری

1392/3/12 14:19
189 بازدید
اشتراک گذاری

امروز شما 15 روزت شد . آره خیلی زود گذشت زندگیمون یه حال و هوای دیگه داره با اومدن تو 

 

روزها آروم هستی و کلی میخوابی ولی شبها بی قرار می شی و گریه می کنی 

امروز رفتیم دوباره برای آزمایش زردیت روز سومت 14/7 بود روز هفتمت 11/9 و امروز هنوز نمی دونم چقدر شده . رنگ و روت هم بهتر شده 

امروز بابایی بردت برای خونگیری من تو سالن منتظر موندم ولی صدای گریه ات  اومدت و دلم ریش شد و نتونستم جلو اشکامو بگیرم الهی بمیرم که انقدر اذیت شدی 

دو روزی که تو بیمارستان بودی سرم رو به کف پاهات وصل کرده بودن الهی فدات بشم پشت دستاتم کلی جای سوزن بود موقع ترخیصت 

اصلا دلم نمی خواست اینا رو بنویسم برات ولی خوب بالاخره اینا هم جزیی از زندگیت بوده و حق داری بدونی 

زندگی بالا و پایین داره خدا خودش تو قران گقته : 

لقد خلقنا الانسان فی کبد 

خوب دیگه ایناهم یه جورایی سختی زندگی تو هست هر چند که خوشبختانه هیچوقت این چیزا رو به خاطر نمیاری .

خاصیت زندگی همینه ، بدیها و سختیها رو آدم زود فراموش می کنه و این خیلی خوبه عزیزم 

الانم داری یواش یواش بیدار می شی 

از روزی که به دنیا اومدی همش می گم کاش می شد چشمامو می بستم و باز می کردم و تو دو ساله می شدی 

آخه تو خیلی کوچیکی من و بابا بی تجربه ایم  ، ما فقط دو شب خونه مادر جون موندیم چون به خاطر زردی شما مهتابی کرایه کردیم و مجبور شدیم تو خونه خودمون بذاریم که ساکت باشه 

بعضی شبها تو سیری ، پاتم تازه تمیز کردیم ولی باز گریه می کنی و نمی دونم چت شده 

هر چند که با ورود تو گلم پدیده ای به اسم خواب شبانه دیگه تو خونمون مفهومی نداره ولی تمام سختیها و خستگیهامون با یه لبخندت تموم می شه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)